سیر دلبران

به صورتش که نگاه می کنی برق نگاهش آنقدر می گیرَدَت که از خود بیخود می شوی، اولین چیزی هم که توجهت را به خودش جلب می کند همین نگاه دلنشین پدرانه اش است که حتی از پشت شیشه های عینکش که حالا هر روز قطرش زیاد و زیادتر می شود ، هم مدهوشت می کند.
از نگاهش هنوز سیر نشده ای که چشمت می افتد به لبخند مهربان، با آن دندانهای سپید همچون رشته ی مرواریداش که دل از دستت می برد، طبع شاعری ات گل می کند و با خود زمزمه می کنی
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
غرق در اقیانوس عطوفت و مهربانی اش هستی که آرام آرام نگاهت ســُر می خورد روی محاسنِ همیشه مرتب و شانه کرده اش، مکث می کنی؛ یکدفعه می بینی گَــرد پیری چقدر زود آمده و نشسته روی محاسن اش ... دلت می گیرد ... بغض می کنی که جوانی اش را ندیده ای ...
نگاهت همچنان چرخ می خورد و این بار مثل پروانه ای می نشیند روی دستهای مهربانش ...
چقدر دوست داری دست پُـرمِـهـرِ نوازشش بشود سایه ی سَــرَت ...
هیچکس نمی داند چقدر غبطه می خوری به آن انـگـشتـری شـَرَف شمسی که سالهاست زینت بخش دستهای مهربانش شده و آن را چون نگینی در بر گرفته است...
از نگاهش هنوز سیر نشده ای که چشمت می افتد به لبخند مهربان، با آن دندانهای سپید همچون رشته ی مرواریداش که دل از دستت می برد، طبع شاعری ات گل می کند و با خود زمزمه می کنی
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
غرق در اقیانوس عطوفت و مهربانی اش هستی که آرام آرام نگاهت ســُر می خورد روی محاسنِ همیشه مرتب و شانه کرده اش، مکث می کنی؛ یکدفعه می بینی گَــرد پیری چقدر زود آمده و نشسته روی محاسن اش ... دلت می گیرد ... بغض می کنی که جوانی اش را ندیده ای ...
نگاهت همچنان چرخ می خورد و این بار مثل پروانه ای می نشیند روی دستهای مهربانش ...
چقدر دوست داری دست پُـرمِـهـرِ نوازشش بشود سایه ی سَــرَت ...
هیچکس نمی داند چقدر غبطه می خوری به آن انـگـشتـری شـَرَف شمسی که سالهاست زینت بخش دستهای مهربانش شده و آن را چون نگینی در بر گرفته است...
ماها تا به خودمان آمدیم " حضرت ماه " افسر جنگ نرممان خواند، سرباز هم نه بَـل افــســـر...
آخِـــر مگر می شود افسر جنگ باشی و فرمانده ات را ندیده باشی؟! حالا نرم و سختش خیلی توفیر ندارد!!! جنگ، جنگ است دیگر ... دنیای حقیقی و مجازی اش هم فرقی ندارد ...
ماها، همان ها که " حضرت ماه" افسران جنگ نرممان خوانده، تمام دلخوشیمان این شده که با اینترنت های زغالیمان روزی چند ساعت برویم سایت خامنه ای دات آی آر و جدید ترین عکسهای " حضرت ماه " را دانلود کنیم و بگذاریم پس زمینه گوشی های همراهمان و اشعارش بشود قاب دیوار دلمان ...
سر خوش ز سبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
التماس دعا
یا علی مددی
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 20:3 توسط بی نشان
|
دعاکنيد کـه مــــن ناپديد تر بشوم